کل نماهای صفحه

۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

دلم تنگ شده

امروز دلم بسیار تنگ شده است و حرفهای دلم را در اینجا مینوسم :

سلام بر تو ای عزیز من* بر شهر کو دشت تو

بر مسلمان هندو هم کیش تو همه خوبان سجده کند در پیش تو

کلی بیگانه و هم خویش تو* {پیمان}میرود از پیش تو*

تا بماند غصه اندر دل ریش تو*

دور گشتی تو زمن* کردی تو غم خواری*

در مریضی تو پرستاری *جانم بفـــدا که تو آی*

پرسیش احوال مای* تو اجازه داری* حالا کی استی تو بمن*

همه وقت استم بفکر تو *من نشدم نصیب تو*

او هست حبیب تو* دیگری هم خطیب تو* اما چشم کور شد زمن*

به من بیگانه گفتی* سخن راست نگفتی*

چشم زمن تو دوختی* یگبار تو شگفتی*

عاقلانه نگفتی *{پیمان} رنجیدی زمن*



رحمت بر تو یار باوفا بودی* حالا گم شده آن خصلت تو*

از گپت رنجاندی مرا* من که بودم پیش خدمت تو*

چون بودیم باهم شیر شکر* شیرنی ها گم شد ازخصلت  تو*

تو نداری مرا هیچ به خیال* {پیمان}دارد انتظار صحبت تو

هیچ نظری موجود نیست: