
کل نماهای صفحه
۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه
برتربت مادرم

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه
۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه
عشق ومستی
بدل تابید عشق انورجانانه پی درپی........
نوای شوق می آید ازان کاشانه پی درپی.......
جهانی را زآه سوز ناکم واژکون سازم.......
دهد ساقی اگر زان باده رندان پی درپی.......
نخواهم هیچگه از عشق مستی دست بردارم......
بپایم گر حوادیث افگند زولانه پی درپی........
اگر چه مشت خاکم عاری از اسرار کی باشد........
برون صد گنج می آید از این ویرانه پی درپی.......
نیندازد اثر بر قلب سنگش چون سرموی........
کشم از دل اگر صد نعره مستانه پی درپی......
کجا از چین زلفش عقده پیچیده بکشاید........
زند مشاطه بیحاصل بزلفش شانه پی درپی.....
بهر محفل که شمع معرفت روشن شود آنجا......
زجذب شوق سوزد صد چومن پروانه پی درپی....
نماند وادی عشق جنون در دهر عاشقان خالی......
از این محفل روم در کوی یاس روزانه پی درپی.....
نوای شوق می آید ازان کاشانه پی درپی.......
جهانی را زآه سوز ناکم واژکون سازم.......
دهد ساقی اگر زان باده رندان پی درپی.......
نخواهم هیچگه از عشق مستی دست بردارم......
بپایم گر حوادیث افگند زولانه پی درپی........
اگر چه مشت خاکم عاری از اسرار کی باشد........
برون صد گنج می آید از این ویرانه پی درپی.......
نیندازد اثر بر قلب سنگش چون سرموی........
کشم از دل اگر صد نعره مستانه پی درپی......
کجا از چین زلفش عقده پیچیده بکشاید........
زند مشاطه بیحاصل بزلفش شانه پی درپی.....
بهر محفل که شمع معرفت روشن شود آنجا......
زجذب شوق سوزد صد چومن پروانه پی درپی....
نماند وادی عشق جنون در دهر عاشقان خالی......
از این محفل روم در کوی یاس روزانه پی درپی.....
۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه
حسرت
دریغا گلشن عشقم خزان شد......عذار من برنگ زعفران شد.....
وفا جستم جفا دیدم چگویم........نکو گفتم خطا دیدم چگویم.......
نهادم دست بردست نگاری.....که عهدش را نبود پایداری.......
نبود چز صداقت پیشه دل......شکست ازسنگ حسرت شیشه دل.....
وفاعشق مستی پیشه کردم.....نه از نقص وفا اندیشه کردم.......
کنون آواره سحرا دردم........غریق لجه دریای دردم.........
بپایم نیش زد خارجدای.........بدوشم بار شد بار جدای.......
وفا از هیچ دلداری ندیدم......بگل همدوش جز خاری ندیدم......
چو شمع عشق من خاموش گردید.........بحسرت پیک دل همدوش کردید....
وفا جستم جفا دیدم چگویم........نکو گفتم خطا دیدم چگویم.......
نهادم دست بردست نگاری.....که عهدش را نبود پایداری.......
نبود چز صداقت پیشه دل......شکست ازسنگ حسرت شیشه دل.....
وفاعشق مستی پیشه کردم.....نه از نقص وفا اندیشه کردم.......
کنون آواره سحرا دردم........غریق لجه دریای دردم.........
بپایم نیش زد خارجدای.........بدوشم بار شد بار جدای.......
وفا از هیچ دلداری ندیدم......بگل همدوش جز خاری ندیدم......
چو شمع عشق من خاموش گردید.........بحسرت پیک دل همدوش کردید....
۱۳۸۸ دی ۲۲, سهشنبه
بهار
از بهارستان معنی مشکریز.........
پرخروش وگرم جوش و عشق خیز.....
جلوه ها زان آفتاب آورده ای......
ذره را در پیچ تاب آورده ای.....
راز ها از کوی عشق آورده ای...
در مشامم بوی عشق آورده ای....
مست دل از جام آثار تو شد.......
شادمان از فکر بیدار تو شد......
شاعران یارند اندر غیاب.....
خورده اند از چشمه سار آب....
است آماج خیال ما بلند.........
صید معنی آوریم اند کمند.....
چون سخن گویم اندر محفلی...
گرنباشد اندر آن اهل دلی.....
فکر ما در عالم دیگر بود.....
در دل ما شورها مضمر بود....
ما بصورت گرچه دور افتاده ایم......
از ره دل در حضور افتاده ایم.....
پرخروش وگرم جوش و عشق خیز.....
جلوه ها زان آفتاب آورده ای......
ذره را در پیچ تاب آورده ای.....
راز ها از کوی عشق آورده ای...
در مشامم بوی عشق آورده ای....
مست دل از جام آثار تو شد.......
شادمان از فکر بیدار تو شد......
شاعران یارند اندر غیاب.....
خورده اند از چشمه سار آب....
است آماج خیال ما بلند.........
صید معنی آوریم اند کمند.....
چون سخن گویم اندر محفلی...
گرنباشد اندر آن اهل دلی.....
فکر ما در عالم دیگر بود.....
در دل ما شورها مضمر بود....
ما بصورت گرچه دور افتاده ایم......
از ره دل در حضور افتاده ایم.....
۱۳۸۸ دی ۱۵, سهشنبه
۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)